آیا برایتان این سؤال پیش آمده که چرا دکترها میگویند رژیم غذایی مناسب باید حاوی مواد غذایی مختلفی باشد؟
شاید شما عاشق زرشکپلو با مرغ باشید. هم مرغ و هم پلو برای سلامتی شما مفید هستند، اما نمیتوانید همیشه فقط زرشکپلو با مرغ بخورید. دلیلش هم این است که خوردن غذاهای متنوع، سنگ بنای سلامتی است. یکی از ابزارهای ضروری برای حفظ عملکرد مناسب سلولها و بالا نگه داشتن سطح انرژی، مصرف کافی ویتامین B است. با ادامهی این مطلب همراه باشید تا با رایجترین ویتامینهای گروه B، منابع ویتامین B و عوارض کمبود ویتامین B بیشتر آشنا شوید
همواره در تمام جوامع، اعم از جوامع غربی یا شرقی، دختران جوان در معرض آسیب های اجتماعی بوده و از این رهگذر بسیار آسیب دیده اند. یکی از مکاتبی که به طور نادر به زنان و دختران تمام جوامع، احترام گذاشته و برای آنان حقوقی قرار داده و آن ها را قسمت مهمی از افراد جامعه می داند، دین اسلام است. در اسلام به بانوان و دختران، اندرز شده که پیرو قوانینی باشند که عدل و انصاف و مساوات در آن رعایت شده باشد. هرآن چه زنان و دختران مسلمان رعایت می کنند و انجام می دهند به نفع آن هاست. برخی از دخترانی که به تازگی به دین اسلام روی آورده اند، با این پرسش در ذهن خود روبه رو هستند که با گناهان گذشته ی خود چه کنند؟
دغدغه افراد مختلف جامعه برای حلّ مشکلات جوانان، نشان دهنده اهمیت و حساسیت نقش آنان در جامعه و حفظ سلامت جسم و روح آنان است. همه افراد دلسوز جامعه نسبت به سرنوشت امروز و فردای جوانان احساس مسئولیت می کنند و می کوشند تا در حد توان خویش راهی برای سامان بخشی به امور آنان پیدا کنند.
روحانیت نیز که بالاترین مرجع تربیت دینی و هدایت معنوی جامعه است، بر اساس آموزه های دینی و اشارات معصومین و شواهد علمی و تاریخی، نسبت به این قشر توجه ویژه ای دارند.
در مصاحبه ای که با سی نفر از علمای حوزه علمیه قم با عنوان «جوان، نیازها، چالش ها، راهکارها» انجام شده است، هفت پرسش زیر مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته که عبارتند از:
1. شاخصه های جوان موفق چیست؟
2. مهم ترین آسیب های فرا روی جوانان امروز کدام است؟
3. آموزه های دینی، چه راهکارهایی برای پیشگیری و مداوای آسیب های تربیت جوانان ارائه می دهد؟
4. سازمان ملی جوانان در راستای رسیدگی به امور جوانان در مسائل (اشتغال، ازدواج، اوقات فراغت، آسیب های اجتماعی، شکاف بین نسلی) چه اقداماتی باید انجام دهد؟
5. چه اصول و راهکارهایی برای تربیت جوانان پیشنهاد می کنید؟ (اصول ناظر بر تقویت رفتارهای پسندیده و اصول ناظر بر اصلاح بینش و رفتارهای ناپسند)
6. مهم ترین رموز موفقیت شما در دوران جوانی چه بوده است؟
7. چه موانعی بر سر راه پیشرفت شما وجود داشته و چگونه بر آن غلبه کرده اید؟
بیو تروریسم
دشمن از دانش و فن آوری به عنوان یک حربه علیه مردم جهان استفاده می کند و با ابزارهای عجیبی زیر ساخت های ما را مورد تهدید قرار می دهد.
تهدیدات سایبری از جمله این خطرها است و سربازان گمنام امام زمان (عج) خبر از خطراتی در صنعت و کشاورزی داده اند؛ تهدیدات فرهنگی، سایبری، اقتصادی، علمی و فنآوری از جمله تهدیدات نوین هستند که دشمنان آن را مورد هدف و نشانه قرار داده اند.
مهدیا.......
ای انکه در نگاهت حجمی ز نور داری.....
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟؟؟
چشم انتظار ماندم تا بر شبم بتابی....
ای انکه در حجابت دریای نور داری...
من غرق در گناهم کی میکنی نگاهم؟؟؟
بر عکس چشمهایم چشمی صبور داری...
از پرده ها برون شد سوز نهانی ما...
کوک است ساز دلها کی میل شور داری؟؟؟
در خواب دیده بودم یک شب فروغ رویت....
کی در سرای چشمم قصد ظهور داری؟؟؟
مهدی جان....
سوالی ساده دارم از حضورت....
من ایا زنده ام وقت ظهورت؟؟؟
اگر که امدی من رفته بودم...
اسیر سال و ماه و هفته بودم....
دعایم کن دوباره جان بگیرم....
بیایم در رکاب تو بمیرم....
معبر باز شده است خط شکن ها خسته شده اند و پیر حالا دیگر بچه ها و نوه هایشان هستند که می آیند آرپی جی زن دیگر آرپی جی ندارد حالا به جای آرپی جی دست هایش پر از تاول شده و به جای لقب قهرمان با هر شلیکش می گویند حق الناس خور..
تو را خوانده اند مشهد شهیدان :
دراین جاده های بی امتداد وسیله ای برای رسیدن است
تو نخل های بی سری یا که بیابان های به افق چسبیده
نمی می دانم از این که آسمانت پر از سرخی و کبودیست از اینکه ناله های پهلوی شکسته ای میان آن همه هیاهوی زائران گم میشود ...
من که آمدم کاری با آسمانت کاری با بیابان هایت و یا کاری با ۸شهید گمنامت ندارم...
من کار با خودت دارم از آن جاده ی پر فانوست تا گلاب پاش های خادمانت را دوست دارم اما....
من صدای وااماهت را دوست دارم
من لبیک زمانت را دوست دارم
من ناله های زائرانت را دوست دارم
من گل های نرگس نروییده ات را دوست دارم
من دست و سر وتن ،غبار وخاک تنت را دوست دارم
من غروبت را دوست دارم
شلمچه من تو را دوست دارم
9 دی
روز اثبات ادعای کسانی بود که سالها فریاد می زدند:
"ما اهل کوفـــــــه نیستیم..."
امام خامنـــــــه ای (حفظ الله):
هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را،
دست قدرت را، روح ولایـــت را،
روح حسیـــــــن بن علـــــــى (علیه السّلام) را مىبیند.
این کارها کارهائى نیست که با ارادهى امثال ما انجام بگیرد؛
این کار خـــــــداست ، این دست قدرت الهى است.
و امروزآمد
آنکه زمین و آسمان و هستی،
چشم به راه آمدنش بود
سلام بر تو ای پیامبر خوبی ها
ای رسول عشق
و ای مهربان پیامبرم
نام تو که برده میشودچراغ های اشک چشمانم را روشن میکند
پنجره ی دلم را به سوی گنبد سبزت میگشایم
اینک منم و دنیای احساس که بوسه های مهر بر نام تو میزند.
منم و قنوتی که ذکر صلوات تو را قاب گرفته است.
یکی از آشنایان خواب شهید سید احمد پلارک را می بیند.او از شهید تقاضای شهادت می کند که شهید پلارک به او می گوید:
«من نمی توانم شما را شفاعت کنم . تنها وقتی می توانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه و عنایت داشته باشید ،هم چنین زبان هایتان را نگه دارید در غیر این صورت هیچ کاری از دست من بر نمی آید.»
حدیثی درباره کودکی حضرت هادی(ع) است که وقتی معتصم در سال دویست و هجده هجری، حضرت جواد(ع) را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادی(ع) که در آن وقت شش ساله بود، به همراه خانوادهاش در مدینه ماند، پس از آنکه حضرت جواد(ع) به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرسوجو کرد و وقتی شنید پسر بزرگ حضرت جواد، علی بن محمد(ع) شش سال دارد، گفت: این خطرناک است، ما باید به فکرش باشیم.
معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آنجا کسی را که دشمن اهل بیت(ع) است پیدا کند و این بچه را به دست آن شخص بسپرد تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.
این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام الجُنَیدی که جزو مخالفترین و دشمنترین مردم با اهل بیت(ع) بود،-در مدینه از این قبیل علما آن وقت بودند- برای این کار پیدا کرد و به او گفت: من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدب این بچه کنم، تا نگذاری هیچ کس با او رفتوآمد کند و او را آن طور که ما میخواهیم تربیت کن، اسم این شخص الجنیدی در تاریخ ثبت است، حضرت هادی(ع) هم همان طور که گفتم، در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسی میتوانست در مقابل آن مقاومت کند؟
بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدی را دید و از بچهای که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد، الجنیدی گفت: بچه؟ این بچه است؟ من یک مسأله از ادب برای او بیان میکنم، او بابهایی از ادب را برای من بیان میکند که من استفاده میکنم! اینها کجا درس خواندهاند؟ گاهی به او، وقتی میخواهد وارد حجره شود، میگویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو- میخواسته اذیت کند- میپرسد: چه سورهای بخوانم؟ من به او گفتم: سوره بزرگی، مثلاً سوره آلعمران را بخوان، او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است، اینها عالمند! حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند، ارتباط این کودک ـ که علیالظاهر کودک است، اما ولی الله است، «و آتیناه الحکم صبیّا»ـ با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد -و استاد یکی از شیعیان مخلص اهل بیت شد.
منبع: کتاب «انسان 250 ساله» (بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی-مبارزاتی ائمه معصومین (ع)) صفحه 324